وحید شیخ احمدصفاری(فرهمند)

کاریکلماتور

- در دانشگاه آن قدر افتاده بود که واحد پاس نمی کرد، فقط می افتاد.

 

- آدم خوابیده با چشم بسته هم می بیند.

 

- دختران فراری عروسک خیمه شب بازی، شب خیمه زده ها می شوند.

 

- اگر آبی بر آتش اتو هم بزنی، بهتر صاف می شود.

 

- وقتی همه به لباس اجق وجقم چشم دوختند، فهمیدم کار چشم گیری کردم.

 

- جانباز نابینا هم دیگر بی چشم داشت کار نمی کند.

 

- این روزها مترسک ها هم به خواب زمستانی می روند.

 

- گاهی در سردوراهی، بهترین راه، راه سوم برگشت است.

 

- این روزها پول هایی که در بانک ها می خوابند، راحت تر از پول هایی که در بازار کار می کنند، سود دهی دارند.

 

- قابلمه چشم و دل سیرترین شکم را دارد.

 

- پزشکی که می خواست انتقام بگیرد، مارموزی بود که نیش دارو تجویز می کرد.

 

- گاهی برای همه چیز  باید گفت؛ نقطه سر خط.

 

- دانشگاه "آزاد" بود ولی بند اسارت برای  خانواده ایرانی ها شد.

 

- وقتی موریانه ها بر جسم بی جانش افتادند، دریافت که همیشه باید برای دیگران بود.

 

- وقتی یک بسته هوا خریدم دیدم کارخانه داری از خدا بی خبر چند دانه چیپس در آن انداخته است.

 

- خط فقر مسیر خانواده فقرا کارتی شد. اما مسافرش در زیر خط فقر مرد.

 

- کار و کاسبی زن ها این روزها با طلاق سکه شده است

 

- مخترع آینه اولین دانشمند شبیه ساز بود.

 

- تورم این روزها باعث شده تا کفاش ها هم نتوانند برای دیگران پاپوش بدوزند.

 

- تو جامعه سهمی دارم ولی هیچ وقت نفهمیدم سودش چی هست؟!

 

- بی کله ها، سرشناس ترین افرادی هستند که دهانی هم برای گفت و گو ندارند.

 

- فرهنگ که فقیر شود، قلم را به مرخصی اجباری می فرستد


= وحید شیخ احمدصفاری(فرهمند)

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا